فکر هرشب تو....

اینجا از تو برای تو مینویسم

فکر هرشب تو....

اینجا از تو برای تو مینویسم

اسفند.....

و اسفند ..... 

 

چه حسودی و عجول 

  

 در انفجار و دود شدن آرزوهای دلم   

 

همچون دل خودت 

 

در واپسین لحظات حیاتت  

 

بر آتش.... 

 

در پیشگاه اولین قدمهای بهار 

 

در لحظه ی ورودش...... 

 

روز مهندس روز تو

روزت مبارک شیرزادم 

 

میدونم دیر اومدم ولی خودت که خوب میدونی چرا 

 

ولی اومدم 

 

اومدم که این نوشته ی خودتو یه بار دیگه تو روزی که خودت با دستای خودت نوشته بودیش ولی تو یه خونه ی دیگه بذارم تا خودتم بخونیش 

 

میخونی دیگه ؟ نه؟ 

 

بخونش..... 

 

اصلا با هم میخونیمش 

 

 

 

خوب .. تواضع و فروتنی رو بذاریم برای 364 روز دیگه سال . میخوام امروز رو برای قشر مهندس ، همکارای خودم تو رشته های مختلف بنویسم . 

میدونی یه روز که داشتم تو تونل راه میرفتم ، یه دفعه با خودم گفتم :  

پسر چه جالب :  ما مهندسا بخشی از تمدن بشریم . بخشی از اونچه بعدها به یادگار میمونه و مشخصهء تمدن و  اقتدار بشر عصر خودش بوده .  این تونل امروز و امسال و تو این قرن داره ساخته میشه . و میمونه .

 

 

 

 

مثل اونهایی که اهرام ثلاثه رو ساختن .  

مثل سازندگان استون هنچ ... 

مثل سازندگان تخت جمشید .   

بشر قرن حاضر تونل میسازه و مترو . 

 فرودگاه و هواپیما . 

کشتی و زیردریایی  . 

بشر عصر حاضر تونل میسازه به طول 50 کیلومتر .  

بشر عصر حاضر مونوریل میسازه . سد میزنه .   

و در همه این کارها ، ساختن ها ، ما مهنسین حضور داریم .  

وقتی یک کوه پیش روته و اراده کردی که سوراخش کنی و ازش بگذری ، اونجا هیچ چیز نیست .  

سخت ترین شرایط زندگی حاکمه تا اون کار انجام بشه و راه ها به اونجا برسه و پای انسان و تمدن به اونجا باز بشه . و زمین اینطوری اباد میشه . قابل سکونت میشه .  

وقتی گاهی تا زانو تو گل و لای رفت و آمد میکنیم تا یه ایستگاه مترو بسازیم ، میدونیم که روزانه چندین هزار نفر از این امکان استفاده خواهند کرد و میدونیم که همین ایستگاه وقتی دایر بشه ، اونوقتی که در و دیوار داره از تمیزی و دقت و خوش ساختی برق میزنه ، اونوقتی که تو زمستون گرمه و تو تابستون سرد و یک قطره از اون آبی که بی امان حمله میکرد و نمیگذاشت پیش بریم باقی نخواهد موند ،تا بلیط ندی راهت نمیدن تو ایستگاهی که خودت ساختی .  

آخه اینجا دیگه جای تو نیست . الان یه جای دیگه جاته و  احترام داری : اون جایی که (( داری میسازی ))  

 

 

 

         همکارای توانمندم ،  پیشروان تمدن و پیشرفت بشری : خسته نباشید . روزتون مبارک  

 دمتون گرم . 

 ............................................................................................................................

 میدونم ... میدونم بمیزان تلاشتون دریافت نمیکنید . میدونم . همه چیز رو میدونم و لمس کردم . 11 ساله که دارم تو این حرفه کار میکنم . اما حقیقت اینه که هیچ مقدار پولی اونقدری نیست که حق ما و شماست . چقدر پول ، تو رو مجاب میکنه بری تو دخمه ای که 20 متر عقبتر ریخته رو سر یکنفر دو برابر تو و جا در جا کشتتش؟ چقدر پول ، غم غریب غروب روزهای ماموریت طولانی مدت تو وسط بیابونهای پرت رو جبران میکنه  ؟ 

چی میتونه باندازه  فکر بکر تو ، یه راهکار عالی و هوشمندانه ات ، یه خلاقیت راهگشای تو رو ، که باهاش کلی پروژه ت و همکارانت رو پیش انداختی ، یا از خطر و خطا و مشکلات دور کردی  بهت پاسخ بده ؟  

  

 میدونی همه چیز پول نیست . قدر دونسته شدن ، این چیزیه که مهندس رو و هر فردی رو پویا و دلگرم و سالم و سرپا نگه میداره .   

اینجا نوشتم ، شاید شما مهندس جوونی که میخونی ، بدونی خیلیا هستن که قدر زحمات و تواناییهای شما رو میدونن بچه ها ، هیچکس هم که ندونه خودمون که میدونیم .  

                                           آقای مهندس ، خانوم مهندس :  

                                                    خسته نباشید . 

                                                  دم همه تون گرم .  

                                کم نیارید . کم نذارید .  مهندس باشید و مهندس بمونید .   

                                این صفت ارزشمندیه . بهش بها بدین ، قدر خودتون رو بدونید

تنها در میان تن ها چه عاشقانه مانده ام...... 

 

در بیهودگی انتظار پیوستن به تو چه بیصبرانه مانده ام...... 

 

 

چه خوانا دوری هایت را بر سر در خانه نوشتند..... 

 

و من در نخواندن آن چه پافشارانه مانده ام..... 

 

 

چه بسیار دورویی ها و فراموش کردن ها و گسستن ها ....

 

و من در این همهمه چه صادقانه مانده ام.... 

 

 

خاستگاه من کجاست که من آنجا غنودن خواهم..... 

 

من در پیمودن راه چه عاجزانه مانده ام....  

    

 

 

 

تنها در میان تن ها چه عاشقانه مانده ام...... 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هفت ثانیه .........

هفت دقیقه........ 

هفت ساعت....... 

هفت روز............ 

هفت ماه............ 

و  

 . 

.  

هفتاد و هفت 

 

این روزها میفهمم 

حس میکنم 

مزه میکنم 

 

که من چقدر از این عدد متنفرم بودم  

ولی ای کاش تو این مزه را به من نمیچشاندی 

تو این حس را زنده نمیکردی 

و میماند..... 

همیشه ۷۱۱ میماند و من دلخوش میماندم به خوش یمن بودنش..... 

به اینکه همیشه یازدهم همان یازدهم با توست 

با یک بغل گل رز سفیدو نباتی 

بوسه ای گرم.....  

آغوش تو........... 

صدای تو............ 

با تو 

 

روزگارم صخره ایست که هر بار به هر تکه اش برای بالا رفتن دست می اندازم گرمای قطره خونی 

 

 راکه از لای انگشتانم  میچکد حس میکنم. 

 

و نمیدانم ..... 

 

این آخرین صخره است ؟ 

 

 

صخره ها بزرگ و بزرگتر میشوند 

 

و هر کدام بزرگی و سختی شان را با لبخندی تلخ وباشدت تمام به رخم میکشند و  میدانند که  

 

روزی میرسدکه فریاد خواهم زد: 

 

نمیتوانم.............. 

 

دیگر نمیتوانم........  

 

من هیچ وقت اینهمه اتفاق را یکجا از تو نخواسته بودم. 

  

یادم نمی آید.........

  

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

تولدت مبارک مرد

آدما همشون وقتی میخوان در مورد یه شخصی نظر بدن تو ذهنشون شروع میکنن به پرس و جو  

 

وکنکاش در مورد بارزترین و برجسته ترین صفت خوب یا بد اون شخص.  

میگردن و میگردن تا اون چیزی رو که میخوان پیدا کنن و بعد در موردش حرف بزنن. 

 

حالا این خصوصیت میتونه یه اخلاق خوب یا یه عادت بد باشه که تو میخوای پررنگتر نشونش  

 

بدی . 

 

راستش برای من خیلی این اتفاق تو زندگیم پیش اومده که مثلا از یکی از اخلاقای یه نفر خوشم  

 

اومده و هرجا اسمی از اون شخص اومده یاد اون خلق و خوش افتادم و گفتم فلانی اینجوریه.... 

 

ولی امروز میخوام یه اعترافی بکنم که یک بار تو این قضیه کم آوردم و هر چی جلوتر رفتم و بیشتر 

 

فکر کردم زبونم کمتر یاریم کرد 

 

نه از این جهت که چیزی برای گفتن نداشته باشه ....  

 بلکه به این خاطر که نمیدونست از کجا و چجوری بگه.... 

 

امروز میخوام از مردی بگم که مطمئنم هیچ کدوممون نمیدونیم باید کدوم خصوصیتشو به عنوان 

 

بارزترین و برجسته ترین خصوصیتش نام ببریم. 

 

خودم هم نمیدونم ........ 

 

باید به کدوم یکی از این نامها و خلق و خوها درموردش حرف بزنم  

 

یه پدر؟یه برادر؟یه رفیق؟ یه سنگ صبور؟یه حامی؟ یه همراه؟ یه همدم؟یه غمخوار؟یه دلسوز؟ 

 

یه همدرد؟.............  

 

واقعا با کدوم عنوان ؟ 

 

ولی میخوام در موردش حرف بزنم 

 

و بگم یه مرد هست که با دل دریاییش و مهربونی سرشارش تونسته همه ی این خصوصیات رو به 

 

بهترین و کاملترین و زیباترین و دلنشین ترین شکل ممکن در خودش نگه داره و هر کدومو هر جا  

 

که  یکی محتاجه براش خرج کنه. 

 

بی دریغ خزج کنه......... 

 

و عین خیالش هم نباشه که تو این قضیه به خودش چی میرسه و نکنه یه موقع کم بیاره 

 

آره..... 

 

هیچ وقت کم نمیاره 

 

چون اینقدر تو وجود خودش تک تک این خصوصیاتو ذخیره کرده و روز به روزم هم داره این پس انداز 

 

رو پر و پیمون تر میکنه که مطمئنا حالا حالاها کم نمیاره. 

 

همینطور بیدریغ جلو میره ...... 

 

بی هیچ چشمداشتی ........

 

بی هیچ توقعی ......... 

 

و وقتی یه انسان یه کاری رو بی هیچ چشمداشت و توقع جبران ازشخص مقابلش انجام داد 

 

بهش میگن : عاشق 

 

این مرد عاشقه. 

 

 عاشق عشق ورزیدن. 

 

عاشق مهربانی کردن. 

 

عاشق همراهی. 

 

عاشق همپایی. 

 

عاشق شاد کردن .  

 

عاشق رفاقت. 

 

عاشق دلسوزی و ............ 

 

این مرد برای همه ی ما تو بهترین و سخت ترین لحظه های زندگیمون با تموم وجودش  

 

عاشقی کرده. 

 

برای همه 

 

برای هر کسی فراخور حالش 

 

و من امروز و این ساعت میخوام بگم: مرد همه ی ما مدیونتیم 

  

 تو برای همه ی ما از ته دلت و با تمام وجودت مایه گذاشتی و دم نزدی .

  

مخصوصا من که  لحظه لحظه مهربونیات و برادریات جلوی چشمامه و هنوز بهت زده ی اینهمه 

 

مردونگی ام.

 

هممون خوب و خوب و خوب میشناسیمت و میدونیم تو زمینی نیستی. 

 

و امشب هممون میگیم :  

 

بابک عزیز تولدت مبارک 

 

و  از خدا میخوایم که امسال برات سال برآورده شدن بهترین و بزرگترین آرزوهات در کنار 

 

مهربان عزیز مون باشه. 

  

 

بابک اسحاقی یزرگ تو لایق بهترینهایی 

 

همیشه برای همه ی ما بمون وبدون که هممون قدر بودنت و مردونگیت رو میدونیم. 

 

زنده باشی مرد. 

 

تولدت مبارک مرد .  

  

 

 

 

 

 

 

پی نوشت: این یه تبریکه اول از طرف شیرزاد  

 

صداشو میشنوی.مطمئنم که دوست داشت بهتر از این بنویسم ولی ببخش که نتونستم 

 

مطمئنم که همیشه افتخار میکنیم به این که خدا وجودی مثل تو رو تو زندگی ما قرار داد.  

 

و لیاقت برادری با تو رو به هر دوی ما بخشید. بابت همه ی لطفهات به تو مدیونیم.