روزت مبارک شیرزادم
میدونم دیر اومدم ولی خودت که خوب میدونی چرا
ولی اومدم
اومدم که این نوشته ی خودتو یه بار دیگه تو روزی که خودت با دستای خودت نوشته بودیش ولی تو یه خونه ی دیگه بذارم تا خودتم بخونیش
میخونی دیگه ؟ نه؟
بخونش.....
اصلا با هم میخونیمش
خوب .. تواضع و فروتنی رو بذاریم برای 364 روز دیگه سال . میخوام امروز رو برای قشر مهندس ، همکارای خودم تو رشته های مختلف بنویسم .
میدونی یه روز که داشتم تو تونل راه میرفتم ، یه دفعه با خودم گفتم :
پسر چه جالب : ما مهندسا بخشی از تمدن بشریم . بخشی از اونچه بعدها به یادگار میمونه و مشخصهء تمدن و اقتدار بشر عصر خودش بوده . این تونل امروز و امسال و تو این قرن داره ساخته میشه . و میمونه .
مثل اونهایی که اهرام ثلاثه رو ساختن .
مثل سازندگان استون هنچ ...
مثل سازندگان تخت جمشید .
بشر قرن حاضر تونل میسازه و مترو .
فرودگاه و هواپیما .
کشتی و زیردریایی .
بشر عصر حاضر تونل میسازه به طول 50 کیلومتر .
بشر عصر حاضر مونوریل میسازه . سد میزنه .
و در همه این کارها ، ساختن ها ، ما مهنسین حضور داریم .
وقتی یک کوه پیش روته و اراده کردی که سوراخش کنی و ازش بگذری ، اونجا هیچ چیز نیست .
سخت ترین شرایط زندگی حاکمه تا اون کار انجام بشه و راه ها به اونجا برسه و پای انسان و تمدن به اونجا باز بشه . و زمین اینطوری اباد میشه . قابل سکونت میشه .
وقتی گاهی تا زانو تو گل و لای رفت و آمد میکنیم تا یه ایستگاه مترو بسازیم ، میدونیم که روزانه چندین هزار نفر از این امکان استفاده خواهند کرد و میدونیم که همین ایستگاه وقتی دایر بشه ، اونوقتی که در و دیوار داره از تمیزی و دقت و خوش ساختی برق میزنه ، اونوقتی که تو زمستون گرمه و تو تابستون سرد و یک قطره از اون آبی که بی امان حمله میکرد و نمیگذاشت پیش بریم باقی نخواهد موند ،تا بلیط ندی راهت نمیدن تو ایستگاهی که خودت ساختی .
آخه اینجا دیگه جای تو نیست . الان یه جای دیگه جاته و احترام داری : اون جایی که (( داری میسازی ))
همکارای توانمندم ، پیشروان تمدن و پیشرفت بشری : خسته نباشید . روزتون مبارک
دمتون گرم .
............................................................................................................................
میدونم ... میدونم بمیزان تلاشتون دریافت نمیکنید . میدونم . همه چیز رو میدونم و لمس کردم . 11 ساله که دارم تو این حرفه کار میکنم . اما حقیقت اینه که هیچ مقدار پولی اونقدری نیست که حق ما و شماست . چقدر پول ، تو رو مجاب میکنه بری تو دخمه ای که 20 متر عقبتر ریخته رو سر یکنفر دو برابر تو و جا در جا کشتتش؟ چقدر پول ، غم غریب غروب روزهای ماموریت طولانی مدت تو وسط بیابونهای پرت رو جبران میکنه ؟
چی میتونه باندازه فکر بکر تو ، یه راهکار عالی و هوشمندانه ات ، یه خلاقیت راهگشای تو رو ، که باهاش کلی پروژه ت و همکارانت رو پیش انداختی ، یا از خطر و خطا و مشکلات دور کردی بهت پاسخ بده ؟
میدونی همه چیز پول نیست . قدر دونسته شدن ، این چیزیه که مهندس رو و هر فردی رو پویا و دلگرم و سالم و سرپا نگه میداره .
اینجا نوشتم ، شاید شما مهندس جوونی که میخونی ، بدونی خیلیا هستن که قدر زحمات و تواناییهای شما رو میدونن بچه ها ، هیچکس هم که ندونه خودمون که میدونیم .
آقای مهندس ، خانوم مهندس :
خسته نباشید .
دم همه تون گرم .
کم نیارید . کم نذارید . مهندس باشید و مهندس بمونید .
این صفت ارزشمندیه . بهش بها بدین ، قدر خودتون رو بدونید
سلام مریمم
الهی فدات بشم خانمی روزت مبارک
از همینجا هم به آقا شیرزاد عزیز که به قول خودت جاش از همه مون بهتره تبریک میگم
خانم مهندس گل و صبورم الهی که همیشه موفق و موید باشی عزیز دل
ببخش مریم جان دوباره مزاحمت شدم
میخواستم اگه میشه و مقدوره و امگانش هست باهات به صورت تلفنی حرف بزنم
اگه خواستی بهم خبر بده تا شماره مو بذارم باشه؟
عزیییییییییییییییییییییییزم سلام
چقدر خوشحال شدم اسمت رو توی به روز شده ها دیدم
برم پستت رو بخونم
ای وای، تو دوتا پست دیگه هم نوشته بودی که من نخوندم
خب اونا رو هم میخونم
سلاممم مریم جان
.........روزش مبارک و روح بزرگش شاد..
دو جمله ی اخر رو که خوندم تنم مور مور شد.یه حس عجیب:
کم نیارید . کم نذارید . مهندس باشید و مهندس بمونید .
قدر خودتون رو بدونید
زیباترین متن تبریکی که حق مطلب رو ادا کرده بود همین بود مریم جان
نمیخام حرفی بزنم که کسی ناراحت شه ولی نمیتونم نگم، واقعا حیفه بعضی ادما نباشن. واقعا حیفه.
روحش شاد
ارامش مهمون دلت نازنین
رحمت الهی مهمون خونه ی ابدیه شیرزاد عزیز
آاااااه ...
هنوز هم
یادم میاد فریادم میاد ...
سلام مریم بانو
روز شیرزاد خان رو به شما تبریک میگم و به خودشون
مرسی که این متن رو گذاشتید
هیچ وقت ندیده بودم برای تبریک روز مهندس چنین متنی کسی نوشته باشه
چه اون زمان که معماری میخوندم و تازه نفس بودم و حواسم شش دنگ دنبال نشانه های ارج و قرب.. و چه الان که به زور دارم با این مهندسی صنایع فعلی سر میکنم..
باز هم ممنونم برای گذاشتن این متن از شیرزاد نازنین و نوشتن این پست
دقیقا همین ۲ ساعت پیش داشتم فکر میکردم که چرا آپ نمیکنین.
دقیقا امروز..بعد خوندن پست بابک اسحاقی یاد این پست روز مهندس ایشون افتادم و حتی کامنتای اون خانمی که دو تا بچه ی مهندس بیکار داشتن...یاد کمنت جوونایی که تازه مهندس شده بودن...
بعد یادم افتاد دو ماه دیگه میشه یک سال...
چه زود گذشت ولی چه طور گذشت...
به به مگه با این مناسبتا شما رو نشون بدی خانم
روحش شاد
آآآآآآآآآآآخ. این پست شون رو خونده بودم پارسال.
مریم جان ... نمیدونم چی بگم که خوب باشه و رنجت رو بیشتر نکنه. فقط میگم : خدا بهشون و بهتون آرامش بده الهی.
سلام مریم خانوم
چند ساعتی بود که داشتم پستای شیرزاد رو زیر و رو میکردم... کامنت ها رو...
جالب بود برام که شما هم آپ کردید و پست نوشتید! پستی رو که چند دقیقه پیش تو وبلاگ خود شیرزاد خوندم!
چرا شیرزاد اینقدر متفاوت و خوب مینوشت!
میدونی تو پست هاش کدومش خیلی به دلم نشست؟!
پست 1389/10/16 ! بازی اگر ها!
آخه آخرش از من دعوت کرده بود که بازی کنم! آخه چرا دیگه نیست که هی بیاد بهم بگه گل پسر؟! هی من هرچی مینویسم خصوصی بذاره "سخت نگیر"!
دلم تنگ شده... عجیب دلم تنگ شده...
روزش مبارک...
درود بسیار رفیق محترم...
این نسیم خاکِ شیراز است یا مُشکِ خُطن / یا نگارِ مَن پَریشان کرده زُلفِ انبری؟
از این خانه بویِ وفا می آید... بویِ محبت، بویِ زلفِ انبریِ یاری مهربان که یادش در خاطرِ معشوق مانده...
یادشان گرامی...
روزت مبارک شیرزاد جان.
روزت مبارک مرد بزرگ.
شیرزاد جان ، روزت مبارک.
پیش ما کم بودی رفیق ،ولی از سر ما زیاد بودی.
روحت شاد.
روزت مبارک و روحت شاد شیرزاد عزیز
مریم بانو.......مرسی
بابت تبریک و به شما
هم مبارک خانم
مهندس...........
دیگه حرفم نمی
یاد..............
روح شیرمرد
شاد.........
یاحق...
سلام مریم جان
چه خوب کردی یه دستی به سر و گوش اینجا کشیدی ؛ میومدم ومیرفتم و میدیدم هیچ خبری نیست
با خوب مطلبی هم اینجا رو نونوار کردی
روحش شاد باشه
اون مثل یه مرد رفت و تو هم مثل یه رفیق موندی
رفیق هنوز و همیشه ........
سلام مریم جونم
ای جانم ...
روزشون مبارک باشه با تاخیر
روحشون شاد باشه و سر تو سلامت عزیز دلم
سلام
و
حیف . . .
نیکوس کازانتزاکیس نقل می کند که در دوران کودکی، یک پیله کرم ابریشم را بر روی درختی می یابد.
درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از پیله آماده می سازد . اندکی منتظر می ماند، اما سرانجام چون خروج پروانه طول می کشد تصمیم می گیرد این فرآیند را شتاب بخشد.
با حرارت دهان خود آغاز به گرم نمودن پیله می کند ، تا این که پروانه خروج خود را آغاز می کند . اما بال هایش هنوز بسته اند و اندکی بعد می میرد .او می گوید : (( بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود ، اما من انتظار کشیدن نمی دانستم .
آن جنازه ی کوچک تا به امروز ، یکی از سنگین ترین بارها ، بر روی وجدان من بوده است .
اما همان جنازه باعث شد درک کنم که یک گناه حقیقی وجود دارد : فشار آوردن بر قوانین بزرگ کیهان . بردباری لازم است و نیز انتظار زمان موعود را کشیدن ، و با اعتماد راهی را دنبال کردن که خدا برای زندگانی ما برگزیده است .))
روزتون مبارک بانو
هر چند با تاخیر
ولی به بزرگیتون از ما قبول کنین