فکر هرشب تو....

اینجا از تو برای تو مینویسم

فکر هرشب تو....

اینجا از تو برای تو مینویسم

تنها در میان تن ها چه عاشقانه مانده ام...... 

 

در بیهودگی انتظار پیوستن به تو چه بیصبرانه مانده ام...... 

 

 

چه خوانا دوری هایت را بر سر در خانه نوشتند..... 

 

و من در نخواندن آن چه پافشارانه مانده ام..... 

 

 

چه بسیار دورویی ها و فراموش کردن ها و گسستن ها ....

 

و من در این همهمه چه صادقانه مانده ام.... 

 

 

خاستگاه من کجاست که من آنجا غنودن خواهم..... 

 

من در پیمودن راه چه عاجزانه مانده ام....  

    

 

 

 

تنها در میان تن ها چه عاشقانه مانده ام...... 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 40 + ارسال نظر
آتوسا یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.ghose.blogsky.com

واسه که ما که دلی نموند
به منم سربزن

فاطمه شمیم یار یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ق.ظ

سلاممم مریم جان
می دونم گریه من دردی رو ازت دوا نمی کنه...
ولی خوندمت و با دلت گریه کردم..خوندمت و گریه کردم......
...چه میشه گفت ؟.حرفی ندارم برای التیامت...می دونم
ولی بازم از خدا برات آرامش آرزو می کنم

تیراژه یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:28 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

یه اهنگ هست:
"دلت نگیره مهربون
عاشقتم اینو بدون
دلم گرفته میدونی
از هم جدا کردنمون
دلنگرونتم همش..اگه خطا کردم ببخش
ببخش منو به خاطرتموم خوبیات ببخش
اصلا فراموشم کن و فکر کن منو نداشتی
اینوری خیلی بهتره فکر کن منو نخواستی
برو بگو تنهایی رو خیلی زیاد دوستش داری
اگه تو تنها بمونی با کسی کاری نداری
دلت نگیره مهربون..."
هر وقت اینو گوش میدم یاد تو میوفتم مریم...
میخواستم یه پست بنویسم و لینک این اهنگو بذارم تو پست و تقدیمش کنم به تو..شاید یه روزی نوشتمش
ولی علی الحساب..امشب..با این پست تو..با این بغض خیسم دارم برای بار نمیدونم چندم گوش میدمش و به یادتم
دوستت دارم عزیز دلم
دلت آروم باشه نازنینم

آوا یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:41 ق.ظ

همیشه از خدا می خوام که آرامشی
بهت بده که با صبر راه شیرزاد رو تو
تموم کنی...که به تموم آرزوهای نا
تمومش جامهءعمل بپوشونی.که
پا بذاری رو تموم علفهای هرزی
که نمی ذارن میوه ء درختت
برسه و از بینشون ببری.....
درخت عاشقونتو آبیاری کن
که چشم امید شیرزاد به
درخته و به دستای تو...
یاحق...

شازده کوچولو یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:10 ق.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

مریمم هرچی بگی حق داری
ولی شک ندارم خدا با توئه مطمئنم به خدا

سحر یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:39 ق.ظ http://dayzad.blogsky.com/

تنهایی واژه ی غریبیه مریم جان! اما نمیدونم چرا تو هم احساس تنهایی میکنی؟
تو که عشق بهترین و مهربون ترین و مرد ترین مرد دنیا رو تو دلت داری!!!
تنها، کسیه که آدمهای زیادی دور و برش هستن اما ی ذره انسانیت و مردونگی تو وجودشون نیست و هروقت که بتونن زیرپاهاشون لهت میکنن!!!
آره عزیزم تو تنها نیستی ی کم بیشتر فکر کن!
راستی خواهر خوشگلم دلم برات تنگ شده خیلی زیاد! کاش ی سر بیای پیشم ! کلی درد دل دارم برات!!!
تو شب یلدای امسال جای خیلی ها خالیه اما جای هیچکس به اندازه ی شیرزاد خالی نیست. کاش همونطور که تو ذهن و قلب همه مون هست جسمش هم در کنارمون بود تا زیباترین شب یلدای سال رقم میخورد...

سمیرا یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:52 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

خوبی مریم جون؟ می دونم چه روزهایی داره میگذره اما مطمئن باش اون ازت دور نیست..بیا به یادش واسه بازی شب یلدا حرف بزن..منتظرتیم

خدیجه زائر یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:01 ق.ظ http://480209.persianblog.ir

سلام مریم عزیزم..........یک بخشی از داغدیدگی انکار اونه....این مرحله خیلی تلخ و سخته اما باید ازش عبور کرد.چون انتظار بازگشت عزیزمون وبلاتکلیفی بخاطرش خیلی آزار دهنده است...تو این مرحله آدم دچار خشم و ناامیدیه..از اینکه تنها شده...تنها رها شده.......اما باید از این تنگه هم گذشت.

فرشته یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:27 ق.ظ http://surusha.blogfa.com

....

بیتا یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ق.ظ

حتی اگر ما هم نخواهیم زندگی جاریست
تا شقایق هست زندگی باید کرد

افروز یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ق.ظ

تن ها،تنها یه فاصله اندازه یه دنیا مریم

داود(خورشید نامه) یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:26 ب.ظ

سلام
اصلا حال عشق به تنهایی شه ابجی !

مجتبی پژوم یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:36 ب.ظ http://mojtabapejman.blogfa.com/

زیبا بود

هیشکی! یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:18 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com/

اگر تنهای تنها هم شوم بازم خدا هست...

دل خون یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ب.ظ

در سکوت دادگاه سرنوشت ...عشق برما حکم سنگینی نوشت
گفته شد دلدارها از هم جدا...وای از این حکم و این قانون زشت

دل خون یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ب.ظ

حالا که رفته ای پرنده ای امده است..در حوالی این باغ روبرو
هیچ نمیخواهد فقط میگوید.........او کو؟ کو؟ کو؟





خدایا فصل امتحانت کی تمام میشود؟

دل خون یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ب.ظ

وقتی میروی تمام چیزها یادگاری میشوند، حساس میشوند ، ترک بر میدارند، بر مبل نمیتوان نشست که تو انجا نشسته بودی، هوا را نمیتوان نفس کشید که که عطر تو انجا بوده است ، وقتی نیستی همه چیز تو را یاداوری میکند و غم نبودنت را... وقتی نیستی هر شب سال یلداست ،... یلدا..و..( و من بی تو دلم تنگ است و هر سازی که میسازم بد اهنگ است..)

ارش پیرزاده دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ق.ظ

چو تو را نوح هست کشتیبان زطوفان غم مخور

سارا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:05 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

تنها....

مامان سیلوانا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:12 ب.ظ http://www.silvanamarefat.blogfa.com

بدون که تنها نیستی مریم جان .
همسفرات زیادن گلم .
همه از جنس تو .
شاید بیشتر دوست دارن تو تنهایی خودشون بمونن و لذت آخرین لحظه رو به آرومی و هزار باره مزه مزه کنن .
دیگران برای تو و همسفرات مزاحمن . درکتون نمی کنن . خاطر نازکتون رو آزرده می کنن .
واسه همینه که احساس تنهایی می کنی .

مراقب خودت باش عزیز .

بهزاد دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ب.ظ http://story90.loxblog.com

سلام
خیلی وقت بود منتظر بودم بنویسید اما نمی دونم حوصله نداشتید یا.....
به تقوین یه نگاه کنید می بینید یک روز را به مناسبت "عاشورا" تعطیل کردند....یعنی هر سال یک عاشورا
اما از پارسال واسه ما و از امسال این عاشوراها تبدیل شده به هزارتا
یکیشم دو روزه دیگست
می دونم خیلی سخته
می دونم...
اما......
خدایا صبررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

اشرف گیلانی سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ب.ظ http://babanandad.blogfa.com

انسان همیشه تنهاست

عارفه چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ب.ظ http://inrozha.blogsky.com/

سلام مریم جان امشب یلدا می دونم جای شیرزادت خالی/ه دلت تنگ اومدم بگم خیلی هامون به یادتیم دلت اروم مریم شیزاد

عاطفه چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ب.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

چه تلخه این تنهایی-

مریم چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:59 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

سلام مری جونم
الهی فدات بشم
یلدات ...
بخدا با بغض می نویسمش نمی خوام داغ دلت رو تازه کنم فقط میگم صبور و آروم باش آروم
مریمی؟چندبار بهت گفتم بیای و بهم سر بزنی اما انگار قابل ندونستی
ولی خواهش می کنم برای این پست بیا دیگه تروخدا بیا و برای این پستم نظر بذار

سید رسول گوزنها پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ب.ظ http://seyed-rasool.blogfa.com

دلا خو کن به تنهایی .......................

که از تن ها بلا خیزد .................

چیزی جز تنهایی با من نیست

کاتیا پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ http://www.oldgirl.blogsky.com

مریم جان
آخرش که چه؟

باید زندگی کرد...
زندگی کن .
نمی گم فراموشش کن . ولی میگم زندگی کن .
تو جوونی . سال های سال عمر پیش روته که نیمی از اون رو باز هم جوونی
می تونی زندگی کنی...
یک زندگی تازه .
من مطمئنم شیرزاد هم راضی نیست این همه غصه بخوری و در زندگی رو به روی خودت ببندی.

من مطمئنم.
مطمئنم اگر می تونست پیغامی از اون سمت مرگ بفرسته قطعا این پیغام بود:

مریم...زندگی کن.
دوباره زندگی کن.
به جای منم زندگی کن.


ببخش اگه من اینطوری رکم و این طوری نظر نوشتم .
ولی به نظرم بهتره یک وب دیگه بسازی.
وبی که ادرسش رو هیچ کس نداشته باشه ..اونم از کسایی که به نوعی با مرگ شیرزاد در تماس بودند و هستند . یا اگر هم میخوای ادرسو بدی به کسایی بدی که ازت انتظار نداشته باشند هنوز برای شیرزاد سوگواری کنی.میدونی که میدونم شیرزاد چه آدم بزرگی بود ولی بدون با سوگواری ابدی تو نه به بزرگی اون اضافه میشه و نه از بزرگی اون کم میشه. اینو باور کن .
تو اون وب جدید از برنامه هات واسه زندگی جدیدت بنویس
هدفات
ارزوهات...چیزهایی که دوست داری. تو ۳۰ سالت بیشتر نیست.
با سوگواری شیرزاد برنمیگرده.دوباره بایست و از نو شروع کن و به حرف هیچ کس اهمیت نده. این وسط تو مهمی که داری فراموش میشی. تو مریمی...مگه نه؟
مریم تنها . یک زمانی همسفر شیرزاد بود . ولی شیرزاد تنها رفت . حالا مریم باید تنها این راهو بره . یاد شیرزاد همیشه تو قلبته ولی نباید مانع زندگی کردنت بشه.پس از دیگران هم بخواه در مورد تو فقط با اسم مریم فکر کنند. مریمی که هستی.نه به اسم (مریم همسفر شیرزاد). شاید این قدم بزرگی باشه برای کنار اومدن با این فقدان و داغ.

هممون تنهاییم دختر .
ولی تنهایی همیشگی نیست .
میشه برش پیروز شد .

و مثل سیاوش از آتیش این داغ رد شد.


بازم معذرت.
امیدوارم نظرم ناراحتت نکرده باشه.
این اولین نظرم توی خونه ی تو بعد از این همه سکوتم.
مواظب خودت باش.

مریم عزیز.

کاتیا پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:52 ب.ظ http://www.oldgirl.blogsky.com

اگر خواستی تاییدش نکن.
و ببخشم اگر با خوندنش ناراحت شدی.
من روشی که به نظرم برای مواجهه با این غم بجا بود برات نوشتم.
مواظب خودت باش.

تیراژه پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:43 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

سلام مریم جانم
مدام دارم اسم های اونایی که تو بازی شب یلدای بابک خان شرکت کردند و رو بالا پایین میکنم که ببینم فایل صداتو فرستادی یا نه..
کاش شرکت کنی...کاش..

ف@طمه شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ق.ظ http://zarafekocholo2.blogfa.com/

یاد این پست جناب کرگدن افتادم
http://www.ololon.blogsky.com/1390/10/06/post-394/

روزگارمو دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:28 ق.ظ

سلام بانو
اگر هم تنهایی فقط تنها باش.
غصه را به محفل تنهاییت راه مده .

بهنام شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلام مریم خانوم
امیدوارم خوب باشید..

آوا دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:02 ب.ظ

دلمون تنگ شده..چرا
آپ نمی کنی...اما
چشششششم
باحترام سکوت
این جا ماهم
سکوت می
کنیم......
یاحق...

تیراژه یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:20 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

کجایی بانو؟
پشت در تنها مانده ایم
در نمیگشایی؟

آوا دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ق.ظ

مطمئن باشم حالتون خوبه
مریم بانو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب خیلی سعی میکنم
سکوت کنم.........هی
نمیشه.................
یه خبر بی زحمت بدین
ماسر کوچه درخونتون
باهزارامید وآرزو هی
داریم رژه می ریم
پس کی در خونتونو
باز می کنین بانو؟
چشم انتظاریم
بسی............
یاحق...

سلام خانومی
ممنونم از اینهمه لطفت
تو همیشه منو شرمنده میکنی
هستم آوا جون
اگه بتونی شمارتو خصوصی برام بذاری ممنونت میشم عزیزم
چند بار تماس گرفتم با شماره ای که ازت داشتم ولی ظاهرا مشکل داشته
دلم میخواد باهات حرف بزنم

دل آرام دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ق.ظ http://delaramam.blogsky.com/

مریم جان
عزیز ِ دل ِ دلی ، خوبی ؟ سلامتی ؟ خیلی وقته نیستی دختر
دلم واست تنگ شده زیاد

گلادیاتور یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:08 ق.ظ http://ghooghool.blogfa.com

دنیا همیشه همین گه بوده
که الان هست
اما تو هر دوره ای کلی
گل روییده!

آوا چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ق.ظ

سلام گلم..شرمنده
سفر بودم......دیر
برگشتم..........
خوش حالم که
خوبی.....حتما
عزیزم.........
خوشحال می
شم.........
یاحق...

هلیا پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:33 ق.ظ http://www.mainlink2.blogsky.com

سلام عزیزم
خوبی؟
همیشه از مهربان پیگیر حالت هستم
این بار خواستم از خودت بپرسم
فکر کنم انقدر سرت تو محل کارت شلوغه که فرصت نمیکنی اینجا بنویسی.
بعضی وقتا که از پس حل یه مساله ای بر نمیام انقدر سرمو شلوغ میکنم که حتی وقت نکنم بهش فکر کنم .
برای من که روش خوبیه و خیلی وقتا جواب داده.
هر جا هستی خوب باشی .....................
ایشالا سال ۹۱ بهتر باشه برای هممونن مخصوصا برای تو عزیزم.
قربونت.

جزیره جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ب.ظ

چی بگم؟
لال میشم تو اینجور مواقع
چی بگم؟
نمیدونم ،فقط میتونم از خدا بهترین ها و ارامش رو برای دلت بخوام. ایکاش کار دیگه ای از دستم برمیومد، ایکاش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد