فکر هرشب تو....

اینجا از تو برای تو مینویسم

فکر هرشب تو....

اینجا از تو برای تو مینویسم

تولدت مبارک مرد

آدما همشون وقتی میخوان در مورد یه شخصی نظر بدن تو ذهنشون شروع میکنن به پرس و جو  

 

وکنکاش در مورد بارزترین و برجسته ترین صفت خوب یا بد اون شخص.  

میگردن و میگردن تا اون چیزی رو که میخوان پیدا کنن و بعد در موردش حرف بزنن. 

 

حالا این خصوصیت میتونه یه اخلاق خوب یا یه عادت بد باشه که تو میخوای پررنگتر نشونش  

 

بدی . 

 

راستش برای من خیلی این اتفاق تو زندگیم پیش اومده که مثلا از یکی از اخلاقای یه نفر خوشم  

 

اومده و هرجا اسمی از اون شخص اومده یاد اون خلق و خوش افتادم و گفتم فلانی اینجوریه.... 

 

ولی امروز میخوام یه اعترافی بکنم که یک بار تو این قضیه کم آوردم و هر چی جلوتر رفتم و بیشتر 

 

فکر کردم زبونم کمتر یاریم کرد 

 

نه از این جهت که چیزی برای گفتن نداشته باشه ....  

 بلکه به این خاطر که نمیدونست از کجا و چجوری بگه.... 

 

امروز میخوام از مردی بگم که مطمئنم هیچ کدوممون نمیدونیم باید کدوم خصوصیتشو به عنوان 

 

بارزترین و برجسته ترین خصوصیتش نام ببریم. 

 

خودم هم نمیدونم ........ 

 

باید به کدوم یکی از این نامها و خلق و خوها درموردش حرف بزنم  

 

یه پدر؟یه برادر؟یه رفیق؟ یه سنگ صبور؟یه حامی؟ یه همراه؟ یه همدم؟یه غمخوار؟یه دلسوز؟ 

 

یه همدرد؟.............  

 

واقعا با کدوم عنوان ؟ 

 

ولی میخوام در موردش حرف بزنم 

 

و بگم یه مرد هست که با دل دریاییش و مهربونی سرشارش تونسته همه ی این خصوصیات رو به 

 

بهترین و کاملترین و زیباترین و دلنشین ترین شکل ممکن در خودش نگه داره و هر کدومو هر جا  

 

که  یکی محتاجه براش خرج کنه. 

 

بی دریغ خزج کنه......... 

 

و عین خیالش هم نباشه که تو این قضیه به خودش چی میرسه و نکنه یه موقع کم بیاره 

 

آره..... 

 

هیچ وقت کم نمیاره 

 

چون اینقدر تو وجود خودش تک تک این خصوصیاتو ذخیره کرده و روز به روزم هم داره این پس انداز 

 

رو پر و پیمون تر میکنه که مطمئنا حالا حالاها کم نمیاره. 

 

همینطور بیدریغ جلو میره ...... 

 

بی هیچ چشمداشتی ........

 

بی هیچ توقعی ......... 

 

و وقتی یه انسان یه کاری رو بی هیچ چشمداشت و توقع جبران ازشخص مقابلش انجام داد 

 

بهش میگن : عاشق 

 

این مرد عاشقه. 

 

 عاشق عشق ورزیدن. 

 

عاشق مهربانی کردن. 

 

عاشق همراهی. 

 

عاشق همپایی. 

 

عاشق شاد کردن .  

 

عاشق رفاقت. 

 

عاشق دلسوزی و ............ 

 

این مرد برای همه ی ما تو بهترین و سخت ترین لحظه های زندگیمون با تموم وجودش  

 

عاشقی کرده. 

 

برای همه 

 

برای هر کسی فراخور حالش 

 

و من امروز و این ساعت میخوام بگم: مرد همه ی ما مدیونتیم 

  

 تو برای همه ی ما از ته دلت و با تمام وجودت مایه گذاشتی و دم نزدی .

  

مخصوصا من که  لحظه لحظه مهربونیات و برادریات جلوی چشمامه و هنوز بهت زده ی اینهمه 

 

مردونگی ام.

 

هممون خوب و خوب و خوب میشناسیمت و میدونیم تو زمینی نیستی. 

 

و امشب هممون میگیم :  

 

بابک عزیز تولدت مبارک 

 

و  از خدا میخوایم که امسال برات سال برآورده شدن بهترین و بزرگترین آرزوهات در کنار 

 

مهربان عزیز مون باشه. 

  

 

بابک اسحاقی یزرگ تو لایق بهترینهایی 

 

همیشه برای همه ی ما بمون وبدون که هممون قدر بودنت و مردونگیت رو میدونیم. 

 

زنده باشی مرد. 

 

تولدت مبارک مرد .  

  

 

 

 

 

 

 

پی نوشت: این یه تبریکه اول از طرف شیرزاد  

 

صداشو میشنوی.مطمئنم که دوست داشت بهتر از این بنویسم ولی ببخش که نتونستم 

 

مطمئنم که همیشه افتخار میکنیم به این که خدا وجودی مثل تو رو تو زندگی ما قرار داد.  

 

و لیاقت برادری با تو رو به هر دوی ما بخشید. بابت همه ی لطفهات به تو مدیونیم.

 

 

 

 

 

هر کسی تو روزای زندگیش بعضی موقعها دلش میگیره و هر کسی به یه نحوی تو اون لحظه ها وقتشو میگذرونه 

 

یکی با دوستاش میره بیرون.... 

یکی تنهایی رو دوست داره ....

یکی سیگار میکشه و سکوت میکنه ....

یکی میخوره و میخوره و میخوره.... 

بعضیام موزیک گوش میدن و با اون موزیک همکلام میشن و باهاش حال میکنن 

بعضی از این آهنگا همیشه تو رو یاد یه خاطره و موقعیتی میندازه که یا دوسش داری یا ازشون بیزاری 

وقتی از آهنگی خاطره ی خوب داری دوست داری شنیدن اون آهنگ برات مرتب تکرار بشه و کم کم حس میکنی چقدر حرف دل تو با اون خواننده یکیه و از اون خواننده خوشت میاد 

هرکسی مطمئنا از یه خواننده ای خوشش میاد و با صداش و آهنگاش حال میکنه  

فکر کن که تو از یه خواننده ای خوشت میاد و آرزوته که اونو ببینی و باهاش حرف بزنی . 

 و اونروزی که این اتفاق میفته تو چه حالی بهت دست میده؟  

صبح که بلند شدم که برم سر کاروقتی ضبطو روشن کردم گشتم دنبال فایل اون خواننده ای که دوسش دارم و وقتی آهنگش شروع شد نا خودآگاه شروع کردم به خوندن اون آهنگ و یاد خاطراتم با شیرزاد افتادم. 

سر کار که رسیدم  اصلاحالم خوب نبود 

این روزا بیشتر اینجوریم 

بیحوصله داشتم کارمو میکردم که دیدم گوشیم زنگ خورد و یکی از دوستان عزیز من و شیرزاد پشت خط بود. 

بعد از سلام و احوالپرسی برای هماهنگی یه برنامه ای داشتیم صحبت میکردیم که یه دفعه این جمله رو از اونطرف خط شنیدم: 

الان یه دوست عزیزی اینجاست. 

منم کاملا بیحوصله گفتم :کدوم دوست عزیز؟ 

گفت: آقا ی صادقی 

گفتم : ای بابا.آقای صادقی کیه دیگه؟ 

گفت : رضا صادقی 

گفتم: کی؟  

دوباره گفت:  رضا صادقی 

گفتم:  کدوم رضا صادقی

اونم جواب داد بابا رضا صادقی خودمون 

چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

باورم نمیشه 

دروغ میگی 

گفتم اگه راست میگی گوشی رو بده بهش 

چند لحظه ای صدا ی خیابون تو گوشم پیچید و بعد......... 

صدای اون دوست رو شنیدم که گفت:آقا ما اگه گوشی رو بدیم چند کلمه با دوست ما صحبت میکنید؟ 

داشتم سکته میکردم 

سه 

دو  

یک  

و ......... 

الو سلام 

خدای من ! این صدای رضا صادقیه 

خواننده ای که با تک تک آهنگاش یه خاطره میا جلوی چشمم 

خدایا باورم نمیشه 

نمیدونستم از خوشحالی چی بگم 

فقط داشتم جیغ میزدم 

هیچ مرزی بین لبخند رو صورتم و اشکایی که داشت از چشمام میریخت نبود. 

فقط یادمه که شروع کردم به ابراز خوشحالی و گفتم: آقای صادقی من تمام روزایی که آهنگاتونو میشنیدم دوست داشتم یه روز از نزدیک باهاتون حرف بزنم 

اونم برام آرزوی یه لب خندون و یه دل خندون کرد و گفت منم افتخار میکنم که طرفدارایی مثل شما دارم که اینقدر محبت دارن.

 

منم بهش گفتم که دارم از چه کابوسی عذاب میکشم و هنوزم آهنگاشو با خاطرات شیرزادم گوش میدم 

شاید مکالممون ۲دقیقه طول کشید 

من تو این ۲ دقیقه یه دقیقه و سی ثانیشو فقط جیغ میزدم و گریه میکردم 

خیلی خوشحال بودم 

درباره ی کنسرتش ازش پرسیدم و گفت دارن برنامه ریزی هاشو انجام میدن  

بعد ازش تشکر کردم و از اون لحظه ارادتم به این آدم ۱۰۰۰برابر شد. 

شیرزادم ممنونم ازاین هدیه ی زیبایی که تو این روزا ی تاریک برام فرستادی . 

چطوری؟ 

اونو سپردی دست یه دوست مهربان و عزیز که صحیح و سالم بذارتش تو دستای من و  من کیف کنم از اینهمه خوشحالی .

این برام خیلی ارزشمند بود .

خیلی ........

دوست عزیزمن و شیرزاد خودت نمیدونی که چه کار بزرگی برام انجام دادی .

شاید خیلی از شماهایی هم که این پستو میخونین اینو ندونین. 

ولی برای من این کار دوست خوبمون خیلی خیلی با ارزش بود .

خیلی بیشتر از اونیکه خودش هم فکرشو بکنه  و بتونه تصورش کنه.

برام ارزشمند و به یاد موندنی و دلچسب بود. دلچسب ترین هدیه ای که تو عمرم گرفته بودم.  

همیشه قدرشو میدونم  

همیشه............ 

 

 

امروز برام به لطف شیرزاد و دوست عزیزمون روز بزرگی بود چون من به یکی از آرزوهام رسیدم.  

شیرزاد خوب میدونست که من چقدر رضا صادقی رو دوست دارم و دوست با معرفتش هم باعث شد که من بتونم این لحظه ی ناب رو تجربه کنم.  

از هر دوشون یا بهتره بگم از هر سه شون ممنونم 

تا ابد............  

 

من یه بار کنسرت رضا صادقی رو رفتم و اونشب یکی از بهترین شبای عمرم بود. 

بیصبرانه منتظرم که این اتفاق  دوباره بیفته و من برم اونجا و ازش بخوام که بخونه:............ 

 

دلم برات تنگ شده جونم  

 

میخوام ببینمت نمیتونم  

 

بین ما دیوارای سنگی  

 

فاصله یک عمره میدونم  

 

بغض ترانمو شکستم 

 

 

میخوام بگم عااااااااااااااااااشقت هستم 

 

 

تو  عین ناباوری یک شب 

 

 

خالی گذاشتی هر دو دستم.................... 

  

 

و من باز یاد تو و خاطراتم با تو و روزهای روشنم با تو بیفتم و گریه کنم و با رضا صادقی

 

 

همکلام و همصدا شوم.